شخصي را به جهنم مي بردند . در راه بر مي‌گشت و به عقب خيره مي‌شد . ناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببريد . فرشتگان پرسيدند چرا؟پروردگار فرمود: او چند بار به عقب نگاه کرد ... او اميد به بخشش داشت. کور واقعی « فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم ،به من چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت : من هم کور واقعی هستم ، زیرا اگر بینا می بودم ، از در خانه خداوندبه در خانه کسی مثل تو نمی آمدم.» تقسیم دنیا « گویند: روزی خلیفه از محلی می گذشت ، دید که بهلول ، زمین را با چوبی اندازه می گیرد. پرسید: چه می کنی؟ گفت: می خواهم دنیا را تقسیم کنم تا ببینم به ما چه قدر می رسد وبه شما چه قدر؟ هر چه سعی می کنم ، می بینم که به من بیشتر از دو ذراع (حدود یک متر) نمی رسد وبه تو هم بیشتر از این مقدار نمی رسد


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: